نوشته اصلی توسط
Fatamh
سلام من ۲۷سالمه تازه ۶ ماه هست ازدواج کردم
شوهرم از نظر خورد خوراکی چیزی کم نمیزاره واینکه خیلی مهربون اما خودشو بالا تر میدونه من مال کرمان شهربم هستم وآقام قزوین من و بخاطر شهرم به باد تمسخر میگیره میگه شما عقب افتاده هستین همش تحقیر می کنه من وخانوادمو بهم فحش میده همش بیخیالش میشم چیزی نمیگم ولی بازم حرف هاش ادامه دارن وتا تقی به توقی میخور میگه میرم تلگرام
یا میگه زن پیدا می کنم تا بحث میکنه هزارت حرف بهم میزنه خفشو .گامشو .روت حسی ندارم کنارمن نیا ووو.... تورو خدا شما راهنمایی کنید موندم چکار کنم بخدا گاهی میزن به سرم وسیله هامو جمع کنم بزارم برم بعد میگه این چیزهای الان میخوری تاحالا توعمرت نخوردی بخدا منم انسانم منم سرکاربودم بخدا بهترین لباس میپوشیدم بهترین خوراک میخوردم چیزی کم نمیزاشتم حتی برای من یه عروسی نگرفت خانواده ام ععروسی شام وهم کارکردن بهترین مراسم گرفتن تو این ۶ ماه زندگی اونم با زور برای من یه شلوار وکفش ومانتو گرفته اونم نه باهم کفش روز عروسی گرفت شلوار تولدم بود تودم سفارش دادم بعد که فهمید پولشو حساب کرد مانتو هم برای خودش سفارش دادم لباس بعد ست بودن ارزون افتاد گرفت برای من وگرنه دلش نمیاد لباسی خودش چیزی بخره
ولی در عوض خانواده ای من براش همچی خریدن این همه احترام رو سرش گذاشتن باز فحش میده از توخونه هم میره بیرون سردرمیاره کنار رفیقاش بعد ساعت ۱ شب پیداش میشه میاد بعد اگر بگم کجا بودی ناراحت میشه بهش برمیخوره